جدول جو
جدول جو

معنی حسرت آلود - جستجوی لغت در جدول جو

حسرت آلود
تاسف آمیز، حسرت آمیز، غمگنانه، حسرت آلوده، حسرت بار، حسرت ناک
متضاد: مسرت آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ رَ)
جائی که جز حسرت در آن حاصل نشود. حسرتکده. حسرت خانه. آرمان خانه، کنایت از دنیای فانی:
گر اهل معرفتی دل در آخرت بندی
نه در خرابۀ دنیا که حسرت آباد است.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ دَ / دِ)
توأم با حسرت. همراه حسرت:
مدام از پریشانی روزگار
دلش حسرت آلوده تن سوگوار.
(؟)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دست آلودن. آغشته کردن دست به چیزی، بهره بردن. متمتع شدن:
آفریدم تا ز من سودی کنند
تا ز شهدم دست آلودی کنند.
مولوی
لغت نامه دهخدا
خواب آلود، خواب آلوده، چرتکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد